یادم می آید که من از بچگی به آشپزی علاقه داشتم و دوست داشتم هر غذایی را که می خورم، بپزم. بنابراین از فرصت هایی که در خانه تنها بودم، استفاده می کردم برای پختن غذاهایی که تنها آنها را چشیده بودم. فکر می کردم فقط چشیدن یا دیدن غذا برای پختن آن کافی است. کافی است هر آن چه که در غذا دیده ام یا چشیده ام را با هم ترکیب کنم و آن غذا را خودم بپزم.

غافل از اینکه تنها با چشیدن و دستی از دور بر آتش داشتن نمی توان قورمه سبزی پخت چون دیگر در قورمه سبزی آماده نمی توان پیاز داغ و ادویه را یافت و قورمه سبزی ات گرچه نام آن را با خود به همراه دارد اما اثری از طعم و بوی قورمه سبزی مامان پز در آن نیست! نمی دانی چه موادی را چه زمانی و در چه حجمی با هم ترکیب کنی، ابتدا از کجا آغاز کنی، اول گوشت را باید تفت بدهی یا اول لیمو را باید بریزی. اصلا آیا گوشت باید تفت بخورد؟؟؟!!!

حکایت طرح های توسعه ای ما هم حکایت همان قورمه سبزی پختن بچگی های من است. گرچه من بعد از چند تجربه یاد گرفتم که باید ابتدا از مادرم نحوه قورمه سبزی پختن را بپرسم و ابتدا تئوری آن را بدانم و بعد چندین بار هنگام قورمه سبزی پختن با روش مشاهده مشارکتی همه اصول آن را دریابم و تازه چندین بار هم با نظارت مادرم قورمه سبزی را بپزم تا قورمه سبزی من هم قورمه سبزی "قابل خوردن" باشد و این درسی شد برای تمام زندگیم که قبل از شروع هر کاری دانش و تجربه آن را باید اندوخت و بعد دست به امتحان زد. تازه آن موقع ها بیچاره پدرم قورمه سبزی های من را هم می خورد و چیزی نمی گفت و چیزی هم نمی شد

تفاوت شهر و روستا در اشعار کهن فارسی

رابطه پنیر و روزنامه با توسعه

طنز وجوه تشابه توسعه روستایی وقرمه سبزی

سبزی ,قورمه ,هم ,نمی ,پختن ,بپزم ,قورمه سبزی ,آن را ,سبزی پختن ,را باید ,نمی توان

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ماهی های شهری بلاگ خدمات تهران مانتورینگ سایت های سرمایه گذاری مرجع علمی آب و پساب اتوبار و باربری شرق محک بار ۰۹۱۲۵۳۶۶۰۶۸ مدیریت اجرایی آب گوارایی برای نوجوان (مآءً فُرَاتاً) یاد نوشت Sami Yusuf تیکس خبر